پویا جمشیدی و وحید اختری ناشکیب دانلود آهنگ جدید پویا جمشیدی و وحید اختری به نام ناشکیب Pouya Jamshidi & Vahid Akhtari - Naa Shakib + متن ترانه ناشکیب از پویا جمشیدی و وحید اختری
متن ترانه پویا جمشیدی و وحید اختری به نام ناشکیب
از درخت نشسته در طوفان/آخرین برگ هم زمین افتادزندگی بیامید ممکن نیست/من به مردن ادامه خواهم داد
روی تختم نشستهام باید/این نفسهای آخرم باشد
وقتی از دست میروم شاید/نامهای لای دفترم باشد
ناخوشم، مثل شعرهای خودم/تلخم از بغضهای تکراری
خاطراتی که روز و شب شدهاند/قرصهایی برای بیداری
هرشب از خواب میپرم و تورا/هرشب از روی عکس میبوسم
خسته از این سکوت دردآور/خسته و ناشکیب، مایوسم
از خودم دست میکشم وقتی/پرم از بغضهای وا مانده
لاشهی خاطرات بر دستم/بودنت توی کوچه جا مانده
یکنفر از حضور تو خالی/از جنون خودکشی میآموزد
در تقلای ماندن و رفتن/یکنفر مثل شمع میسوزد
سعی کردم به تو بفهمانم/لعنتی! گریه شانه میخواهد
از قسم دادنم نفهمیدی؟/زنده بودن بهانه میخواهد
خسته از خاطرات بیتاریخ/خسته از سرنوشت محتومم
خسته از روزهای تکراری/رفتهای و به مرگ محکومم
بغلم کن میان رویایت/بغلم کن میان بغض و شکست
بغلم کن میان هر بوسه/بغلم کن که مرگ نزدیک است
بغلم کن که غیر رویایت/هیچ امیدی به با تو بودن نیست
بغلم کن که هیچ تقدیری/به تباهی طالع من نیست
بیتو آنسوی زندگی وهم است/بیمن آنسوی خاطراتت کیست؟
دور هستی و میهراسم از/سالهایی که بیتو باید زیست
بند بند وجود من انگار/وقت رفتن تورا صدا می کرد
بغضهایم شکستهتر میگفت:/نفسم درد میکند.. برگرد
در جهان لبالب از پوچی/عشق سرگرم صحنهسازی بود
ما دو خط، سرنوشتمان انگار/از همان ابتدا توازی بود
زیر آوار آخرین دیدار/زل زدی در نگاه غمگینم
از تماشای چهرهام خواندی/بیتو آیندهای نمیبینم
از کنارم عبور کردی و من/خم به ابروی خود نیاوردم
ایستادم که دورتر بروی/بعد، یکعمر گریهات کردم
کاش آن لحظهای که میرفتی/ناگهان چشم را نمیبستم
دیدنت را ادامه میدادم/دل به ویرانهها نمیبستم
رفتی و پشت تو خزان آمد/مثل برگ از درخت افتادم
بغضها را یکی یکی خوردم/در خیالم ادامهات دادم
حلقههای نشسته در چشمم/طرحی از التماس مبهم بود
بیتو یک عمر مردگی کردم/زندگی بعد تو جهنم بود
خواستم آرزو کنم اما/راه را روی آرزو بستی
دوختم بعد تو نگاهم را/روی عکسی که عاشقم هستی
وزن این خاطرات وامانده/روی دوشم چقدر سنگین است
زندگی در نهایت مردن/ترسم از سرنوشت خود این است:
من به پایان راه نزدیکم/شیشهی عمر من ترک دارد
در سرم آرزوی محبوسیست/که به تقویم باز شک دارد
در سرم اتفاق میافتد/خشم یک انتظار طولانی
شاخهای در برابر طوفان/این منم در شروع ویرانی
به خودم مثل مار میپیچم/خانهام را بر آب میبینم
زندهام در کمال تنهایی/زندگی را سراب میبینم
شیشهها صف کشیدهاند انگار/پشت هم در مقابل آهم
تو همانی که رفتهای بیمن/من همانی که «چشم در راهم»
فکر کن! ایستادهای به جنون/صبرت از انتظار سر برود
به خودت ناامید سر بزنی/از تنت روح، بیخبر برود
فکر کن! آخرین نفسهایت/زیر باران شبی رقم بخورد
عشق یعنی که رفته باشد و بعد/حالت از زندگی به هم بخورد
فکر کن! در شلوغی تهران/عصر پاییز در به در باشی
شهر را با خودت قدم بزنی/غرقِ رویای یک نفر باشی
مینویسم، اگرچه چشمانم/تا ابد از نگاه تو مستاند
تو برو تا همیشه راحت باش/خاطراتت مراقبم هستند
من که یک عمر در خودم بودم/سینهام را به عشق آلودی
رفتنت رفته رفته پیرم کرد/کاش از اول نیامده بودی
پخش آنلاین دانلود آهنگ پویا جمشیدی و وحید اختری به نام ناشکیب
کد پخش برای وبلاگ ها
4445 بازدید
4/7/2023 7:37:46 AM